برون‌سپاری چالش با تهران در دستور کار ایالات متحده

سیاست تعلیق ترامپ در قبال ایران 

|
۱۴۰۳/۱۱/۱۳
|
۱۲:۴۹:۴۷
| کد خبر: ۲۱۸۶۷۶۱
سیاست تعلیق ترامپ در قبال ایران 
برنا - گروه سیاسی - امید محسنی: نکاتی که محمدجواد ظریف رئیس شورای راهبردی دولت بعد از نشست داووس مورد ارزیابی قرار داد، نشان می‌دهد که ایران در حال هدایت میز مذاکره قبل از به جریان افتادن گفت‌وگوهاست.این سیاست که همزمان روزنه گفت‌وگو را باز نگه می‌دارد با مشکلاتی روبه روست که رسانه‌های غربی روی آن مانور سنگینی می‌دهند و همانگونه که ظریف گفته باید برای آن چاره‌اندیشی کرد.

به گزارش خبرگزاری برنا: سکوت سیاسی درباره نحوه برخورد تهران – واشنگتن با «میز مذاکره یا فشارحداکثری» در قبال ادامه وضعیت موجود همچنان برجسته‌تر از گزینه‌های طرح شده در رسانه‌ها خودنمایی می‌کند، چنانچه برخی این سکوت را مقدمه گفت‌وگو و برخی بی‌تصمیمی دوسویه و عده‌ای هم نشانه وابستگی این موضوع به مسائل منطقه‌ای و اوکراین می‌دانند که با باز شدن گره‌های اولیه ممکن است به یک استراتژی معین در دو طرف معادله ختم شود. 

فعلا درباره روابط آینده ایران و ایالات متحده یک گزاره بسیار قطعی وجود دارد: ترامپ سیاست مشخص و دقیقی را در برابر ایران اعلام نکرده است.گرچه کارولین لویت (سخنگوی کاخ سفید) جمعه شب، مقابل اصرار خبرنگار نیوزمکس برای روشن شدن خاستگاه دیپلماتیک یا نظامی ایالات متحده، وانمود کرده سیاست ترامپ درباره ایران کاملا شفاف است اما دریافت کلی از این سیاست برای رسانه‌های آمریکایی هم با گمانه‌زنی به پیش می‌رود. این گزاره در ذات خود به عنوان یک سیاست می‌تواند مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد. درآنچه که محمدجواد ظریف و عراقچی در روزهای گذشته بیان کرده‌اند با مواضعی که ترامپ به صورت قطره‌چکانی آنها را برای رسانه‌های غربی بیان می‌کند همین فصل مشترک وجود دارد که او همان اندازه که ایران به تصمیم نرسیده است، سیاست ایالات متحده را در بی‌تصمیمی و تردید عامدانه نسبت به تهران معلق نشان می‌دهد.

ترامپ و تیم او در دولت، چند بار امکان گفت‌وگو را مورد توجه قرار داده‌اند، همانگونه که در ایران آمادگی برای گفت‌وگو و حل دیپلماتیک مسائل با صراحت بیشتری بیان شده است. اما مشکل کجاست؟ چرا پیام مستقیمی برای گستردن میز مذاکره رد و بدل نمی‌شود و میانجی‌های سنتی در قبال این ابراز تمایل، حداقل تاکنون، بی‌عملی از خود نشان داده‌اند؟ آیا بی‌تصمیم ماندن دو طرف در اتمسفرسیاست بین‌الملل یک رویکرد محافظه‌کارانه از سوی ایران و ایالات متحده باید تفسیر شود یا این رویکرد به عناون یک تاکتیک سیاسی برای استراتژی مهمتری مدنظر قرار گرفته است؟ 

چند روایت از سیاست‌های ترامپ

روز چهارشنبه رئیس جمهورپزشکیان در پاسخ به این سوال که آیا تاکنون ایران از جانب آمریکا پیامی دریافت کرده است، گفت: «خیر، پیامی دریافت نکرده ایم.» در همین حال ظریف بعد از بازگشت از اجلاس داووس نکاتی را درباره تحلیل بین‌المللی از حضور ترامپ به سوغات آورده که به نظر قابل توجه می‌رسد. او دریافت‌های خود را بر چند محور اساسی عنوان کرده، محورهای سه‌گانه‌ای که «بازگشت به قدرت سخت بدون ابزار نظامی»، «ایجاد ائتلاف‌های موقتی به جای قطب‌بندی‌های دائمی» و درباره مشخصا ایران،«روایت ضعیف و خطرناک شدن تهران» را برجسته می‌کند. 

بازگشت به قدرت سخت بدون ابزار نظامی که برای اروپا و چین تعرفه‌گذاری تجاری را به دنبال دارد، در برابر ایران می‌تواند به شکل فشار حداکثری و افزایش تحریم‌هایی باشد که او در دور اول ریاست‌جمهوری خود آنها را آزموده است. تشکیل ائتلاف موقت با اروپا برای افزایش فشارهای بین‌المللی با ایران نیز دور از ذهن نیست، چرا که نماینده او در سازمان ملل در نخستین اظهارنظر خود بازگشت به مکانیسم ماشه و سیاست‌های اروپا را مثبت ارزیابی کرده است. درباره محور سوم که ظریف نیز بر آن تاکید داشته، روایت ضعف ایران و خطرناک بودن تهران می‌تواند همزمان فشارحداکثری و سیاست ایران هراسی در منطقه را درسیاست ایالات متحده پررنگ جلوه دهد. با این حال کدامیک ازاین گزینه‌ها و محورهای طرح شده در قبال ایران به سیاست انتخابی ترامپ نزدیک‌تر است؟ 

سیاست‌های شخصی و پیگیری باقیمانده مسائل خاورمیانه 

ازابتدای حضور ترامپ تا کنون زمان زیادی سپری نشده اما در همین مدت کوتاه سرعت تغییرات در دیپلماسی به وضوح قابل مشاهده است. این تغییرات سیاسی چند خصوصیت مهم دارند که بخشی از آنها سیگنال مستقیم به سیاست داخلی کشورها صادر می‌کند و رفتارهایی مانند احتمال افزایش تعرفه، خروج  از پیمان‌های بین‌المللی و تمایل ترامپ به ابزار کردن تعاملات برای تقابل در حوزه‌های اقتصادی را در برمی‌گیرد. بخش دیگری از سیاست‌های او درباره مسائل باقیمانده از دوران بایدن و کدورت‌هایی است که باید در خاورمیانه و اوکراین به حل و فصل برسد. در هر دو مورد او سیاست تعلیق میان تقابل احتمالی و تعامل – مذاکره را همزمان به پیس می‌برد.از این رو خیلی شوک‌آور و غیرمنتظره نخواهد بود که اقتصاد سیاسی در دنیا نیز زیرسایه همین تعلیق زمانی تا حصول یک دریافت کلی از وضع موجود زمان بخرد، حتی اگر این خرید زمان با هزینه‌های احتمالی در شاخص‌های اقتصادی و اثرپذیری مستمر همراه باشد. 

دریافت‌های رسمی ایران از رویکرد آمریکا

این رویکرد درباره ایران نیز مصداق دارد.

نکات مطرح شده از سوی وزیر امورخارجه ایران در گفت‌وگو با اسکای نیوز چند محور اساسی داشته که اتخاذ مواضع همزمان با آنچه که تیم سیاست خارجی و امنیتی ترامپ در چینش و اظهارنظرها از خود بروز می‌دهد را نمایان می‌سازد.

عراقچی در این گفت‌وگو همانگونه که مقابل تهدیدهای احتمالی از سوی ایالات متحده و اسرائیل هرگونه اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران را منجر به فاجعه در منطقه عنوان می‌کند، در مقابل یک پرسش بسیار مهم ، ابراز تمایلی همراه با سپردن سیاست به مرور زمان و تصمیم نهایی را نشان می‌دهد. او در این مصاحبه عنوان کرده حرف‌هایی که ترامپ مطرح می‌کند را می‌شنویم، اما در پاسخ به اینکه آیا حاضر هستید با او گفت‌وگو کنید مسئله را به آینده و تصمیم‌های آتی محول می‌کند. روز جمعه نیز مصاحبه عراقچی با خبرنگار الجزیره نشانگرهای جدیدتری روشن کرد. عراقچی آزادسازی پول‌های بلوکه شدن ایران را نشانه حسن نیت و قدم اول برای برقراری گفت‌وگو عنوان کرد اما سقف مذاکرات را فقط موضوع هسته‌ای دانست. این اظهارات با آنچه که عراقچی در مصاحبه با خبرنگار اسکای‌نیوز مطرح کرد و نکاتی که محمدجواد ظریف رئیس شورای راهبردی دولت بعد از نشست داووس مورد ارزیابی قرار داد، نشان می‌دهد که ایران در حال هدایت میز مذاکره قبل از به جریان افتادن گفت‌وگوهاست.این سیاست که همزمان روزنه گفت‌وگو را باز نگه می‌دارد با مشکلاتی روبه روست که رسانه‌های غربی روی آن مانور سنگینی می‌دهند و همانگونه که ظریف گفته باید برای آن چاره‌اندیشی کرد. مصداق این نگرانی ظریف را می‌توان در گمانه‌زنی اخیر اکونومیست درباره گزینه‌های ترامپ برای میز مذاکره یا پرسش خبرنگاراسکای‌نیوز از عراقچی درباره تضعیف نیروهای مقاومت در منطقه و چگونگی بازسازی سیاست ایران دید.

اگر همه فرضیات سیاسی بالا را به عنوان مولفه‌های تاثیرگذار بر آینده چالش‌های ایران و ایالات متحده بپذیریم، باید برگردیم به تمایل مفرط ترامپ در زمینه فشارهای اقتصادی بر ایران.  در این وضعیت دو برآیند کلی برای اقتصاد ایران ایجاد می‌شود، اول اینکه بر اساس آنچه دستگاه دیپلماسی ایران اعلام کرده، گفت‌وگو با ترامپ یا حصول نتیجه از راه مذاکره با پیچیدگی‌های زیادی مواجه است، دوم اینکه سیاست فعلی ترامپ برای به پیش بردن دوگانه فشار و گفت‌وگو ممکن است بیش از آنچه به نظر می‌رسد طولانی شود و اقتصاد ایران را در ماراتن فرساینده و دوگانه مذاکره یا فشار تحریمی قرار دهد. 

فشار اقتصادی با تعلیق مذاکره 

گرچه مدت زیادی فرماندهی ترامپ برسیاست ایالات متحده در قبال تهران نمی‌گذرد، اما روند تغییرات در بازار طلا و ارز ایران نشان می‌دهد، در تعلیق قرار گرفتن سیاست کفه نااطمینانی و مترصد بودن برای شرایط غیرقابل پیش‌بینی را به بازارها تحمیل خواهد کرد. این سوال که چرا بازارهای اقتصادی ایران در قبال ابراز تمایل دو طرف به مذاکره و رفع تنش‌ها روی خوش نشان نمی‌دهند باید از همین منظر ارزیابی شود. با این وجود ادامه این شرایط برای ایالات متحده چندان ناگوار نیست، همانگونه که ممکن است تله تندروها را در داخل ایران بیش از پیش بگستراند.

این دریافت که ترامپ تمایلی به مذاکره دراسرع وقت ندارد گرچه ممکن است در قدم اول، خرید زمان و تعویق گفت‌وگو را با توجه به طرفدارانی که دارد، تقویت کند اما در نهایت امکان بهر‌گیری از نتایج مذاکره را کمرنگ‌تر خواهد کرد. بعید نیست تغییرات بدنه دولت ترامپ و کنار گذاشتن موافقان فشار بیشتر بر ایران، همزمان که اعلام آمادگی برای مذاکرات تاثیر مثبتی بر بازارهای ایران ندارد، با افزایش انتظار در بازارهای داخلی ایران  روند فرسایشی در سیاست خارجی را تشویق کند.

اشاره ترامپ به اینکه امیدوارم بحران هسته‌ای ایران بدون حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران حل شود، همزمان که تیم سیاست خارجی او از مکانیسم ماشه اروپایی‌ها در مواجهه با تهران استقبال می‌کند استراتژی جدیدی است که در سایه تعلیق مذاکرات برون‌سپاری چالش‌ها با ایران را قوی‌تر می‌نماید. او با ادامه سیاست تعلیق مذاکره و فشارهای نظامی و سیاسی سعی خواهد کرد وزن تصادم را در کفه ایران و اروپا – ایران و اسرائیل سنگین کند تا بتواند روی موجی که فرانسه،آلمان و بریتانیا ایجاد کرده‌اند ضرورت سیاسی مذاکره همراه با عقب‌نشینی را برای طرف مقابل افزایش دهد. این رویکرد در وهله اول به طور خودکار فشار فزاینده بر بازارهای اقتصادی ایران را تا برقراری حتمی گفت‌وگوها به همراه دارد، در مرحله بعد امکان طرح خواسته‌های بیش از مسئله‌ای هسته‌ای را تقویت می‌کند. اما تا آن زمان اقتصاد ایران باید روزهای سخت‌تری را سپری کند. استقبال از خرید زمان و سپردن سیاست خارجی در برابر این استراتژی در کوتاه‌مدت ممکن است دلخواه به نظر برسد، اما روند فرساینده این انتظار به نفع ایران نخواهد بود. 

انتهای پیام 

نظر شما
جوان سال
جوان سال
پیشنهاد سردبیر
جوان سال
جوان سال
جوان سال
پرونده ویژه
جوان سال